من آشنای همه شما هستم
من خود خود شما هستم
همان کسی که میگفت من افگار فلسفی دارم و خود او بودم
یا اونی که می گفت من عاشقم
یا اونی که می گفت من چرند می نویسم من خودش بودم.
با همین افکار بلند و کوتاه
گاهی فیلسوفی هستم فیلسوف تر از سقراط
گاهی مارکس تر از مارکس
عاشق تر از مجنون
شیدا تر از فرهاد
من خود شما هستم
فقط فرصتی می خواستم
تا خودم را به شما معرفی کنم
که من تو ام
بزودی خواهم نوشت من آشنا همه شما هستم.
خوب
اینکه ما غم های حقیر داریم شکی در آن نیست .
اینکه این غم های حقیر داره ما را از پا در میاره
اینکه احساس می کنیم که تنها هستیم و...
وشاید روزی نباشیم که نخواهیم بود
و اینکه چرا وجود ما رو این قدر حقارت پر کرده است.
و دیگر هیچ.
خوب
این موضوع که ما لیسانس فوق یا دکتر و یا عالم هستیم جای سوال دارد.
چیزی که ما هستیم دانشی است که مربوط به ما نمی باشد مثلا برای خود شناسی به سراغ بزرگان می رویم ا زکانت و دکارت و هگل و مارکس تا عیسی و موسی و محمد و بودا و زرتشت سخن می گوییم .
در اصل تمام چیز های که ما داریم عاریه ای می باشد و ماجلوه گر و ظهور دیکران در این زمان با استنباط شخصی خود هستیم .
که همان نیستیم
و آنانی که هستند خیلی کم هستند .
برای همین در ادیان الهی بدنبال کسانی هستند که هستند
مثلا در تشیع بدنبال ۳۱۳ نفر برای قیام جهانی بر علیه همه ظلم و استکبار و استحمار آن باید منتظر بود.
و یا چون نیچه بدنبال یک انسان کامل.
و یا بمانند مولوی با یک چراغ بدنبال شمس.
و یا بمانند همه ما بدنبال هیچ .
که هنوز احساس نیاز نکردیم که پازل عالم یک منجی کم دارد.
و دروغ می گوید عاشق گل که تحمل ندارد خارش را
که ما تحمل انتظار را هم نداریم
خوب من مدتی به ستاره شناسی علاقمند شدم و شروع کردم به خوندن آنقدر خوندم که احساس کردم از هیچ هم هیچ ترم .
در دنیای ستاره ها فاصله ها خیلی زیاد است اون چیزی که ما اونو حقیقی می دونیم مجازی است یعنی ما اونو در حال مجازی درک می کنیم نزدیکترین ستاره با ما ۴ سال نوری فاصله داره و دنیا هم اونقدر پیچده است که جهان به این عظمت را می توان مسطح فرض کرد مثل زمانی که مردم فکر میکردن زمین مسطح است.زمین یک تکه سنگ کوچولو که داره به دور یک سنگ آتشین میگرده کره زمین در دنیای آفرینش هیچ به حساب میاد
اما نمی دونم این همه بزرگی رو که ما درک می کنیم میتونه اینو به ما بگه که ما هم بزرگ هستیم .