اینکه من باید خوب بنویسم یا سوادی داشته باشم که بتوانم جانم را به حرکت در بیاورم و تمام وجود خود را در نوشتن خلاصه کنم از سقراط تا کانت و هگل بگویم و داستان زندگی آنها را یک بار دیگر مرور کنم که یکی شهید دانایی بود و دیگری ... شاید بتواند برایم دل خوشی ایجاد کند .
وقتی از همه اینها مایوس می شوم در درون خودم کسی را می بینم که هستم .
و برای بودن خود باید کسی باشم.
و بقول حضر مولانا:
چه کسم من چه کسم من که بسی وسوسه مندم
گه از این سوی کشندم که از آن سوی کشندم
براستی ما چه هستیم هم دیو هم فرشته هم شیطان هم یک کودک و همه اینها را در هر زمان می توانیم باشیم.
(بحث اینکه ما هیچ کدام از اینها نیستیم بماند برای چهل سال به بالا)
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست.
موفق باشید.
قضیه چیه؟
کی رو معرفی میکنی؟
چی رو هر روز یه صفحه بخونم؟